کاهش جمعیت روستایی، افزایش جمعیت شهری و مهاجرت به کلانشهرها آپارتماننشینی را به پدیدهای غیرقابل اجتناب بدل کرده است
خانههای کوچک و بزرگ با حیاطهای پردرخت، رفته رفته جایشان را به آسمانخراشها دادهاند. بسیاری از کوچهها به مرحلهای رسیدهاند که دیگر نور خورشید به آنها نمیرسد. پنجره را که باز کنی، خبری از طبیعت زنده نیست و تا چشم کار میکند فقط منظره آپارتمانهای کناری پیداست.
اینها جبر جغرافیایی زندگی در مناطق شهری است که بیشتر ساکنان کلانشهرها را به سمت زندگی در آپارتمانها هل میدهد، ولی با این وجود باز هم میشود این اتفاق غیرقابل اجتناب را به شکل علمیتری مدیریت و زندگی در آپارتمانها را به تجربهای شیرین بدل کرد.
آپارتماننشینی به روایت تاریخ
اگر تعریف آپارتمان را به بناهای چند طبقه محدود کنیم، آپارتماننشینی در ایران، چندین قرن سابقه دارد، چون ساخت خانههای چند طبقه در بسیاری از نقاط کشور مثل بوشهر، چندان هم عجیب نبوده، ولی بدیهی است منظور ما از آپارتماننشینی، پیدایش سبک جدیدی از زندگی است که در دوران صنعتی شدن جوامع به وجود آمده است.
با این تعریف میتوانیم بگوییم اولین آپارتمانهای کشور در تهران ساخته شده است. جالب است بدانید حدود 70 سال قبل، به افرادی که در محدوده شهر تهران حاضر میشدند که در آپارتمان زندگی کنند، جوایزی هم تعلق میگرفت، چون آپارتماننشینی را دروازه ورود به دنیای تجدد و مدرنیته تلقی میکردند و به همین دلیل، حاکمیت تلاش میکرد با ساخت آپارتمان به نوعی فرهنگ غربی را در جامعه ایرانی گسترش دهد. بلندترین برج تهران در دهه 20 شمسی در تهران ساخته شد. این برج 14 طبقه داشت و بیشتر به عنوان محلی برای معاملههای تجاری شناخته میشد. پس از آن، برجهای اداری و تجاری بیشتری در تهران ساخته شدند، اما آپارتماننشینی به مفهومی که شهروندان در آنجا به طور دائم زندگی کنند، در دهه 50 شمسی و در منطقه اکباتان تهران رونق گرفت.
با
افزایش مهاجرت به کلانشهرها و بالا رفتن قیمت زمین مسکونی، آپارتماننشینی
در دهه 60 در ایران بسیار رونق گرفت. این پدیده زندگی شهرنشینی تا امروز
نیز با سرعت به گسترش خود ادامه
داده است.
هماکنون بلندترین برج مسکونی تهران 56 طبقه دارد که در کنار برجهای ساخته شده در تبریز، مشهد، شیراز و مازندران به عنوان مرتفعترین برجهای کشور شناخته میشوند.
آپارتماننشینی را سیاه و سفید نبینیم
زندگی در برجهای مسکونی مثل خیلی از الزامات زندگی شهرنشینی، معمولا پدیدهای از سر انتخاب نیست. محمد علی جهانبخش، جامعهشناس و مدرس دانشگاه در گفتوگو با جامجم، آپارتماننشینی را بیشتر زاییده شرایط اقتصادی جامعه میداند و میگوید: آپارتماننشینی به خودی خود، نه فرصت است و نه تهدید، بلکه شرایط جامعه، وضعیت اقتصادی و محدود بودن زمین موجب میشود آدمها به سمت زندگی در آپارتمان کشیده شوند.
به اعتقاد او نباید آپارتماننشینی را پدیدهای سیاه یا سفید ببینیم. اقتضای زندگی در دنیای مدرن، سبک جدیدی از زندگی را به آدمها تحمیل میکند. حال در این شرایط، این دیگر به خود فرد بستگی دارد که بخواهد از آپارتماننشینی یک فرصت بسازد یا تهدید، زیرا زندگی در آپارتمان به ذات خود، خوب یا بد نیست.
آپارتماننشینی از نگاه جهانبخش، پدیدهای است که از دنیای غرب به سایر کشورها سرایت کرده است. نهادینه شدن فرهنگ زندگی آپارتماننشینی در ایران به گذر زمان نیاز دارد، اما ما هماکنون در دوران گذار قرار داریم و نوعی پس افتادگی فرهنگی در این حوزه احساس میشود، یعنی محصول دنیای مدرن به کشور وارد شده، اما هنوز فرهنگ بهرهمندی از آن کاملا نهادینه نشده است.
این که تلاش کنیم با فشار، ارعاب و در بازهای کوتاهمدت، فرهنگ آپارتماننشینی را جا بیندازیم، اتفاقی است که به باور این جامعهشناس تاثیر معکوس خواهد گذاشت، زیرا در نهادینه شدن هر فرهنگی، فعل دستوری جواب نمیدهد، بلکه باید با آموزش و فرهنگسازی در مسیری گام گذاشت که جامعه بتدریج تضادهای زندگی در آپارتمان را حل کند تا فرهنگ جامعه با آپارتماننشینی متناسب شود.
آموزش حقوق شهروندی، پیش نیاز آپارتماننشینی
اگر همه ساکنان آپارتمان به حق و حقوق خود آگاه باشند و به حقوق دیگران تعرض نکنند، آپارتماننشینی به تجربه یک زندگی مسالمتآمیز در کنار همدیگر تبدیل میشود.
جهانبخش، جامعهشناس و مدرس دانشگاه تاکید دارد: اگر حقوق شهروندی را به ساکنان آپارتمانها گوشزد و در این حوزه فرهنگسازی کنیم، درگیری در زندگی آپارتماننشینی کاهش پیدا میکند و روابط همسایهها تلطیف میشود، اما وقتی ساکنان به حقوق شهروندی آگاه نباشند و احساس کنند که میتوانند همان آزادیهای خانه پدری را با خود به آپارتمان بیاورند، آن وقت است که اختلاف و درگیری ایجاد میشود.
در کلانشهرها به دلیل این که سابقه طولانیتری در آپارتماننشینی دارند، به عقیده جهانبخش درگیری بین همسایهها کمتر است، اما همان اطراف تهران و شهرستانها که سابقه آپارتماننشینی کمتری دارند، احتمال اختلافنظر بین ساکنان واحدهای آپارتمانی بیشتر خواهد بود، زیرا در این شهرهای کوچک، هنوز تضاد بین زندگی به شیوه سنتی و اقامت در آپارتمانها وجود خواهد داشت.
از آنجا که در اغلب آپارتمانها، افراد با قومیتهای مختلفی در کنار هم جمع میشوند، رعایت نشدن حقوق شهروندی و آشنا نبودن با این حقوق باعث خواهد شد این افراد به دلیل اختلافهای فرهنگی که با هم دارند، نتوانند همدیگر را درک کنند.
به همین دلیل به باور جهانبخش باید در تنظیم قراردادهای اجاره و خرید آپارتمان، حقوق شهروندی را به افراد آموزش دهند. مثلا هنوز خیلیها نمیدانند قانون استفاده از مشاعات ساختمان چگونه است.
بنابراین طبیعی است وقتی ساکنان از موضوعی اطلاع ندارند، مدام سوءتفاهم و دلخوری پیش بیاید. وقتی این آموزشها نباشد، کنار هم زندگی کردن به تشدید اختلاف منجر میشود، ولی وقتی فرهنگ آپارتماننشینی آموزش داده شود، آن وقت میتواند به تحکیم صمیمیتها برسد.
ردپای سنتها در زندگی مدرن آپارتماننشینی
وقتی قانون حاکم باشد و همه به قوانین احترام بگذارند، آن وقت خود ساکنان بهترین قاضی اعمال یکدیگر میشوند. دکتر محمد صادق مهدوی، جامعه شناس و استاد دانشگاه در گفتوگو با جامجم خاطرنشان میکند: کاهش جمعیت روستایی، افزایش جمعیت شهری، افزایش مهاجرت به کلانشهرها و محدود بودن جغرافیای شهرها، آپارتماننشینی را در ایران سرعت بخشیده است.
نکته جالبی که مهدوی به آن اشاره میکند، انتقال سبک زندگی سنتی به سبک زندگی آپارتماننشینی در ایران است: گفته میشود متوسط زیر بنای هر واحد آپارتمانی در کشور آلمان، حدود 55 مترمربع است، اما در کشور ما شاهد بودیم اوایل انقلاب، سطح زیر بنای هر واحد آپارتمانی در ایران به 150 مترمربع میرسید، حتی هماکنون هم سطح زیربنای هر واحد مسکونی، 90 مترمربع ارزیابی میشود که باز هم به نسبت کشورهای توسعه یافته متراژ زیادی است.
به گفته مهدوی، در فرهنگ ایرانی، مهمان بکرات میآید و حتی گاهی مهمان در زمان شب هم در خانه میزبان میماند و ایرانیها به زندگی در خانههایی با متراژ بالا نیز عادت دارند. همه این فرهنگهای گذشته به نوعی در زندگی آپارتماننشینی مدرن ما هم متبلور شده است.
این که دریافت پول شارژ ساختمان برای خیلی از مدیران ساختمان به یک دغدغه تبدیل شده، دلیل واضحی است که به گفته مهدوی هنوز فرهنگ زندگی در آپارتمانها در کشور ما جا نیفتاده است.
اصلاح این فرهنگ و نهادینه شدن سبک زندگی آپارتماننشینی، به عقیده این جامعهشناس، حداقل به گذشت سه نسل نیاز دارد: به نظر میرسد حداقل 60 سال دیگر باید زمان بگذرد تا فرهنگ آپارتماننشینی در ایران نهادینه شود. در این راستا باید از سوی رسانه ها، نهادهای فرهنگساز، مدارس، دانشگاهها و خلاصه هر جایی که امکان آموزش وجود دارد، فرهنگسازی صورت بگیرد تا این فرآیند اجباری و زمانبر را با تنش کمتری طی کنیم.
بهره بردن از تجربیات کشورهای موفق و آموزش همگانی، راهکاری است که قطعا میتواند فرآیند نهادینه کردن فرهنگ آپارتماننشینی را در بازه کوتاهتری در کشور ما به نتیجه برساند؛ اتفاقی که جز با عزم ملی و اجماع همگانی میسر نخواهد بود.
امین جلالوند
- ۹۵/۱۰/۰۵